زهرا شریعتی | شهرآرانیوز؛ این وضعیت موجب شده است از یک سو هنوز همه ظرفیتهای این طب غنی، شناخته و بهره برداری نشود و از سوی دیگر، مردم از دسترسی به خدمات طب ایرانی، محروم شوند یا سردرگم بمانند. در گزارش پیش رو علل این وضعیت را از دیدگاه صاحب نظران و فعالان هر دو طب بررسی کرده ایم.
«پزشکی که از بیماری پارکینسون رنج میبرد و اعتقادی به طب قدیم نداشت، خیلی اتفاقی یک نسخه مبتنی بر طب قدیم برای درمان بیماری اش یافت. با دیدن نتایج آن، نظرش درباره طب سنتی تغییر کرد». «بانویی که به علت ضربه، دچار انحراف استخوانی شده بود و در طب جدید، درمانی جز گچ گرفتن برایش نبود، بعد از سه ماه که گچ را شکست و به فیزیوتراپی رفت، متوجه شد مشکلش در طب قدیم، با یک ضماد قابل درمان بوده است».
«بیمار دیگری که در طب جدید، تنها راه درمان مینیسکش، جراحی تجویز شده بود، با دوسه ماه درمان از مسیر طب قدیم و بدون جراحی، سلامتی اش بازگشته است و...». این فقط گوشهای از مصادیقی است از آنچه میان طب سنتی و طب رایج میگذرد.
دکتر روشنک مکبری نژاد، رئیس انجمن علمی طب سنتی ایران، خرداد امسال در گفت وگویی اذعان کرد که یکی از دلایل بهره برداری ناقص از ظرفیتهای طب سنتی در وزارت بهداشت، این است که آیین نامههای بسیاری در این باره نوشته شده، اما اجرا نشده است.
دلیل دیگر هم افراط وتفریطی است که درباره این مکتب طبی در کشور وجود دارد و بزرگترین ضربه را به این طب وارد کرده است؛ از نظر قوانین و اسناد بالادستی، برای توسعه طب سنتی، کمبودی وجود ندارد و بیشتر در اجرا مشکل داریم؛ مثلا یکی از چالشهای مهم، نبود تناسب بین تعداد متخصصان طب سنتی ایرانی در کشور با تقاضا و نیاز مردم است.
هم اکنون حدود پانصد نفر در رشته طب سنتی فارغ التحصیل هستند و پانصد پزشک دیگر نیز در حال تحصیل اند، اما این جمعیت هزارنفری نمیتوانند پاسخگوی نیاز چندمیلیونی باشند. ازسوی دیگر آیین نامه تأسیس سلامتکدهها نیز سختگیرانه است و تأسیسشان مقرون به صرفه نیست. این مسئله درکنار ناچیز بودن تعرفههای متخصصان طب سنتی، سبب کاهش تمایل برای تأسیس سلامتکدهها و کاهش تعداد این مراکز شده است.
دکتر مریم روحانی که دوره تخصص خود را در رشته طب سوزنی در چین گذرانده است و ۹ سال در این زمینه سابقه فعالیت دارد، طب قدیم را مکمل طب رایج میداند که نه تنها مخالف آن نیست، بلکه کمک کار است: «اصولا این دو از هم جدا نیستند و کمتر بیماری است که به تنهایی با طب قدیم یا طب جدید درمان شود.
برای بیماریهایی که درمان و استانداردی ندارند، میشود با کارآزمایی بالینی، از کتب حکمای قدیم استفاده کرد. برخی دیدگاههای منفی درباره طب قدیم به علت مداخلات غیرعلمی مراکز یا افراد سودجوست که نه تنها مشکل بیمار را درمان نمیکنند، بلکه با وضعیتی وخیم و چه بسا دیرهنگام، او را ناخودآگاه به سیستم درمان رایج ارجاع میدهند، بنابراین هم مردم باید آگاه باشند و هم دولت باید با تقویت نظارت، از فعالیت مراکز غیرآکادمیک جلوگیری کند».
او که خود به دلیل مشاهده نتایج مثبت بسیار و عوارض ناچیز طب سوزنی، جذب این رشته شده است، درباره میزان عوارض درمان در هریک از این دو طب میگوید: در هر دو طب مکمل و کلاسیک، بسته به نوع بیماری و بیمار، عوارض متغیر است؛ به عنوان مثال ناباروری یا سندرم تخمدان پلی کیستیک در طب جدید، درمان خاصی ندارد، اما همین بیماری، با بهره گیری از طب قدیم و سوزنی، با هزینه و عوارض کم، درمان پذیر است. با این حال در بیماریهای حاد با اینکه جراحی، عوارض و هزینه بیشتری دارد، اولویت با جراحی است. همچنین داروهای گیاهی مانند داروهای صنعتی در صورت مصرف بیش از حد تعیین شده یا بدون تجویز پزشک، ممکن است عوارضی داشته باشند.
«با شنیدن عبارت طب سنتی، مفاهیم مختلفی در اذهان متبادر میشود که گاهی با هم متفاوت هستند. آنچه اکنون به نام طب سنتی شناخته میشود، ملغمهای از باورهای طبی است که الزاما ارتباطی با منابع اصیل طب ایرانی ندارد و ترکیبی از تجارب فردی، باورهای غلط یا خرافات است».
این مطلب را دکتر علیرضا درخشان، استادیار دانشگاه علوم پزشکی مشهد، میگوید و اضافه میکند: مکتب طبی ایران، بین ۴ تا ۸ هزار سال قدمت دارد، اما از دوره قاجار طب مدرن آمد و طب ایرانی کنار گذاشته شد. سال ۸۶ سیاست گذاران سلامت تصمیم گرفتند طب ایرانی را آکادمیک کنند. بر این اساس، طب ایرانی دومی در کشور شکل گرفت که امروز از آن به طب ایرانی تعبیر میشود و مفهومی روزآمدشده و روبه رشد از طب ایرانی است.
او با تأکید بر اینکه مروجان طب ایرانی لازم است به طب نوین هم احاطه داشته باشند، ادامه میدهد: طب ایرانی، مخالفتی با طب نوین ندارد، بلکه درصدد است در قالب روشهای علمی، خلأهای آن را جبران کند. عضو هیئت علمی دانشکده طب ایرانی و مکمل مشهد، مزایا و معایب هریک از دو طب را این گونه شرح میدهد: برخلاف طب نوین که در مقام اجرا (نه ذاتا) تجارت محور و کم توجه به شأن و کرامت انسانی است، روح طب ایرانی، اخلاق مداری و توجه به شأن انسانی است.
همچنین طب ایرانی، فردنگر است؛ به همین دلیل مثلا برای همه دیابتیها یک نسخه واحد نمیپیچد، بلکه بسته به مزاج و وضعیت هر فرد، نسخه درمان یک بیماری واحد، میتواند متفاوت باشد. از طرفی با توجه به اینکه درمانها در طب ایرانی مبتنی بر غذا و گیاهان دارویی بومی کشور است، در صورت سیاستگذاری صحیح، درمان با طب ایرانی هم برای دولت و هم بیمار کمهزینه خواهد بود.
مهدی یار علامی، نویسنده و پژوهشگر حوزه طب قدیم، با اشاره به اینکه درک رابطه میان طب قدیم و طب رایج، تحت تأثیر درک دقیق هریک از این دو طب است، بیان میکند: طب قدیم به عنوان یک نظام کل نگر که عالم را براساس تری، خشکی و گرمی و سردی تقسیم بندی میکند، میتواند با نظامهای جزءنگر (طب رایج) که برپایه دادههای علمی آزمایشگاهی استوار است، جمع شود، بنابراین تفاوت یا تعارض و تقابلی میان این دو تصور نمیشود.
او، یکی از علل تشدید بگومگوها بر سر این دو طب را جای خالی جریانات و مقالات علمی میان رشتهای میداند و با اشاره به اینکه طب سنتی، مبتنی بر فلسفه است و طب جدید، مبتنی بر تجربه گرایی و علوم آزمایشگاهی، یادآوری میکند: متأسفانه در آموزشهای رسمی موجود، به این نکته توجه نمیشود و با اینکه مهمترین کاربرد فلسفه در قدیم، در زمینه طب بوده است، صرفا به تجزیه وتحلیل مزاجها و آموزش نسخهای و سطحی اکتفا میشود. در زمینه سازمان دهی و گسترش طب قدیم نیز آنچه اتفاق افتاده، بیشتر سلیقهای و مقطعی بوده است تا یک اقدام منسجم.
درنتیجه خروجی آموزشها تاکنون، نسبت به کل جامعه پزشکی خیلی ناچیز است، این درحالی است که نیاز و استقبال مردم از طب قدیم، فراتر از خدمات کنونی بوده و این عرضه نابسامان و نامنسجم، ناخودآگاه عرصه را برای ورود افراد غیرخبره و ارائه خدمات غیرعلمی هموار کرده است. ازطرفی برخی مدارک معتبر جهانی در ایران پذیرفته نمیشود و متخصصان را برای فعالیت دچار مشکل میکند؛ به عنوان مثال در زمینه کاریوپلاکتی که در جهان فعال است، ما حتی مجوز تأسیس مطب نداریم.
به اعتقاد علامی، دولتها نگرش عمیقی به طب قدیم، به عنوان یک دانش بومی و پرظرفیت و احیا و عرضه جهانی آن ندارند. این خلأ باعث نبود ساختار و روشمندی طب قدیم در کشور و سرگردانی مردم و فعالان این حوزه شده است. آنچه به این نقصان دامن میزند، گسل تاریخی است که از اواخر قاجار و دوره پهلوی، دریافتهای ما از علوم قدیم را دچار اختلال کرده است و جبران این وضعیت، صرفا عزم و ارادهای برآمده از اعتقاد و همراه با برنامه ریزی دقیق را میطلبد.
این پژوهشگر با تأکید بر اینکه ظرفیت و کارآیی طب قدیم، بسیار فراتر از آن است که به عنوان طب مکمل پذیرفته شود، ادامه میدهد: خاطرم هست چهارپنج سال پیش، یکی از استادان دانشگاه فردوسی به ما گفت با اقلیمی که خراسان دارد، صادرات گیاهان دارویی این منطقه میتواند حتی بیش از صادرات نفت باشد، این درحالی است که ما یا کشت نداریم یا اگر داریم، به صورت خام صادر میشود. اگر درست برنامه ریزی شود، طب قدیم نه تنها از نظر سلامت بلکه از لحاظ اقتصادی و فرهنگی نیز آوردههای خوبی برای کشور خواهد داشت.
علامی با تأکید بر اینکه تعامل طب قدیم و طب جدید حتی اگر به درمان قطعی منتهی نشود، کیفیت زندگی بیمار را به شدت بهبود خواهد داد، میگوید: سیستم کنونی طب قدیم که زیرنظر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی فعالیت میکند، پزشک محور است و از افراد غیرپزشک، پذیرش نمیکند؛ مگر در حد مشورت و راهنمایی موردی و غیررسمی. نباید وضعیت طوری باشد که طرحها و یافتههای پژوهشگران و نخبگان طب قدیم، به جای اجرا در داخل کشور، در خارج پذیرش و اجرا شود.
دکتر مهدی یوسفی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، نیز معتقد است: طب قدیم و طب رایج در برخی زمینهها هم پوشانی دارند و هر دو در اینکه سبک زندگی هر فرد باید متناسب با مزاجش باشد، هم نظر هستند. او میگوید: چالشهای مهم میان این دو طب، در سطح مدیران و علما و حامیان هریک است، نه در خود این علوم؛ زیرا علم، خودش با خودش چالشی ندارد.
به گفته وی، در به کارگیری روشهای علمی در طبهای قدیم، نیازمند ارتقای سطح دانش، نگرش و عملکرد خود هستیم و سخنان مبتنی بر برداشتهای سلیقه ای، غیرنظام مند، سودگرایانه و عنادورزانه، منشأ ایجاد تعارض بین هواداران مکاتب طبی مختلف خواهد شد؛ البته در زمینه تشخیص و درمان، نباید نقش محوری پزشک، انکار یا حذف و ابزار جایگزین آن شود. به نظر میرسد در جامعه امروزی ما از یک سو در طب رایج، تکنولوژی زده و ازسوی دیگر در طب قدیم، تکنولوژی گریز شده ایم که هر دو اشتباه است.
رئیس سابق دانشکده طب ایرانی و مکمل مشهد، نقطه قوت طب رایج را، امکانات تشخیصی، تجهیزات طبی، رسیدگیهای اورژانس، جراحی و درمان عفونتها و درمانهای علامتی و اختصاصی عضو، و ضعفهای آن را وابستگی شدید به ابزار برای تشخیص، وابستگی زیاد به دارو و جراحی در درمان، ناتوانی در درمان قطعی بیماریهای مزمن و بسنده کردن به کنترل علائم و کم توجهی به سبک زندگی و سلامت معنوی و بعد متافیزیکی انسان معرفی میکند.
همچنین از نگاه او، دید همه جانبه به بیمار و بیماری، توجه به تأثیر سبک زندگی و ابزارهای متنوع درمانی و... از مزیتهای ویژه طب قدیم و نبود تشخیص جزئی از ضعفهای آن است: «طب رایج، چون معمولا بر ریشه یابی عمیق علت بیماری تمرکز ندارد، در بیشتر مواقع، علائم بیماری را صرفا کنترل و بیمار را به مشتری مادام العمر تبدیل میکند، درحالی که بیشتر بیماریها با اصلاح سبک زندگی و ترمیم ابعاد شناختی و رفتاری انسان تا حد زیادی درمان پذیر هستند و، چون این روشها درآمدزا نیستند، طب رایج و برخی درمانگران طب سنتی به آنها اقبال کمتری نشان میدهند.
واگذاری مطلق موضوع درمان به درمانگر، هم در طب رایج و هم در طب قدیم، زمینه تعارض منافع را فراهم میکند و تا زمانی که درآمد پزشک و هر درمانگر دیگری رابطه و تماس مستقیم با بیمار دارد، نمیتوان از تقدم پیشگیری بر درمان یا حذف تقاضاهای القایی یا کاهش تخلفاتی که با هدف مال اندوزی و کسب درآمد انجام میشود، صحبت به میان آورد.
این مسئولیت بر دوش دولت و حاکمیت است؛ البته دولت و حاکمیتی که تصمیم گیران آن از هیچ کدام از انواع تعارض منافع برخوردار نباشند. دکتر یوسفی درباره هزینهها و عوارض درمان در این دو طب نیز توضیح میدهد: این مهم بستگی به نوع بیماری و طبیب دارد؛ داروهای گیاهی اگر حمایت نشوند، گرانتر از داروهای صنعتی تمام میشوند.
دولت باید تصمیم بگیرد هزینههای هنگفت داروهای گران قیمت را که تأثیر مهمی بر کیفیت یا کمیت عمر بیماران نمیگذارد، به نفع پیشگیری و ارتقای سطح سلامت و خودمراقبتی آحاد کشور از سنین پایین هزینه کند یا خیر. ازطرفی در طب رایج، ساختار و سیستم ارجاع وجود دارد که خود به کاهش هزینههای نابجا کمک میکند، اما در حوزه طب سنتی تاکنون چنین سازوکار و فرایندی نداشته ایم و مرجعی برای غربال وجود ندارد، از این رو بیمار یا خودش دست به کار میشود یا هرجا را که برایش دردسترستر و ارزانتر است، انتخاب میکند.
دکتر سیدجواد مجتبوی، مدیر طب ایرانی و مکمل دانشگاه علوم پزشکی مشهد و مسئول نظارت بر طب ایرانی دانشگاه، نیز با اشاره به تشکیل این مدیریت در مشهد از سال ۹۶ میگوید: این واحد به صورت ویژه بر خدمات طب ایرانی در مطب ها، مراکز درمانی، عطاریها و... نظارت دارد و مواردی که تخلف یا مداخله غیرپزشکان باشد، با همکاری شورای پیشگیری از وقوع جرم دادگستری، اعمال قانون میشود. این مدیریت همچنین از بُعد ایجابی، به آموزش پزشکان کمک میکند تا مردم ناگزیر به مراجعه به افراد غیرمجاز نباشند. در این راستا تاکنون پنجاه نفر، تخصص پی اچ دی و حدود دویست نفر، دورههای صدوبیست وپنج یا دویست ساعته طب مکمل را گذرانده اند.
او با تأکید بر غیرقانونی بودن فعالیت افراد غیرپزشک در حوزه طب ایرانی، درباره محدوده مجاز خدمات دهی در عطاریها توضیح میدهد: سال ۹۷ به دلیل برخی مداخلات عطاریها در زمینه درمان، شورای پیشگیری از جرم، جلسات کارشناسی تشکیل داد و حوزه کاری عطاریها را مشخص کرد. بر این اساس، عطارها به اقتضای تجارب و اطلاعات خود میتوانند حدود ۱۸۰ قلم گیاه خشک به عنوان بهبوددهنده بیماری عرضه کنند، ولی مانند داروخانه، درمانگر نیستند.
وی با بیان اینکه دخالت در درمان به معنای تهدید سلامت عمومی است، نبود یک سازوکار مشخص برای ویزیت در طب ایرانی یا دریافت خدمات یداوی را موجب گسترش مداخلات در این حوزه میداند و میگوید: مطابق قانون اولیه برخورد با مداخله گران، اگر دخالت در درمان با مستندات ثابت میشد، ضمن پلمب محل، بین ۲۰۰ تا ۵ میلیون تومان جریمه داشت و در صورت تکرار برای بار دوم، فرد زندانی میشد، اما پس از بازنگری این قانون در سال ۸۳، مجازات زندان حذف شد و به تازگی نیز مطابق مصوبه هیئت دولت که هنوز ابلاغ نشده است، مبلغ جریمه به ۵۸۰ میلیون افزایش یافته است.
همچنین برای مداخله گرانی که در اماکن مذهبی مانند مساجد و حسینیهها فعالیت میکردند، به امور مساجد و سازمان تبلیغات اسلامی تذکر داده ایم. درمجموع سال گذشته حدود هشتصد فقره بازدید از مجموعههای مداخلهگر انجام دادیم که ۱۰ درصد آنها تخلف کرده بودند و پلمب شدند.
طبق اعلام نفسیه حسینی یکتا، مدیرکل دفتر طب ایرانی و مکمل وزارت بهداشت، در اردیبهشت سال جاری، تاکنون ویزیت بیماران مراجعه کننده به متخصص طب سنتی، حجامت تَر و خشک و فصد، زیرپوشش بیمه قرار گرفته است. او درباره پوشش بیمه داروها نیز گفته است: «تعدادی از داروهای طب سنتی، تحت پوشش بیمه هستند، اما اینکه اقدامی برای کدینگ توسط سازمان غذاودارو صورت گرفته است یا خیر، مشخص نیست».
با وجود تلاش شهرآرا برای ارتباط با وزارت بهداشت و کمیسیون بهداشت مجلس، در این زمینه پاسخی از مسئولان دریافت نکردیم.